«محمد بن سلمان» "حاکم فعلی" عربستان و «محمد بن زاید» رئیس امارات دو دوست صمیمی بوده و این صمیمیت نوعی همکاری و هم پوشانی در سیاست منطقهای دو کشور در سالیان گذشته رقم زد که مهمترین آن جنگ یمن بود. همچنین تحولات مهم دیگری در سطح منطقه در سالیان گذشته خروجی ائتلاف و همکاری این دو شاهزاده جوان بلندپرواز بود؛ هر چند زیر پوست این دوستی نوعی رقابت ژئوپلتیک و اقتصادی میان دو کشور نیر در جریان بود.
اما مداقه در برخی رویدادها در دو ماه اخیر نشان از وجود نوعی تنش احتمالی میان آنها دارد. هنوز دیتای رسمی خاصی وجود ندارد، اما یک منبع خلیجی که نگارنده با آن گپ و گفتی داشت، به نوعی سطحی از تیرگی در روابط دو طرف را تایید کرد. در مقابل نیز روابط بن سلمان و امیر قطر گرمتر شده است که میتواند بروندادی از آن سردی روابط بن سلمان و بن زاید باشد.
کسانی که با فرهنگ و سیاست در شیخنشینهای خلیج فارس آشنا هستند، نیک میدانند که شرکت کردن یا نکردن در نشستها و مراسمهای درون خلیجی چه معنا و مفهومی دارد. در این جوامع، از تعارفات غلط انداز مرسوم در حوزه پیرامونی خبری نیست و از این رو در سطح دیپلماتیک معنا و مدلول حضور یافتن یا نیافتن در یک نشست و مناسبت درون خلیجی روشنتر است.
پریروز امیر قطر دعوت بن سلمان را اجابت و در مسابقات اتومبیلرانی فرمول الدرعیه شرکت کرد و قبل از آن نیز بن سلمان در افتتاحیه جام جهانی حضور یافت. همین شرکت متقابل بن سلمان و شیخ تمیم در مناسبتهای یکدیگر امارهای از گرم شدن روابط دوحه و ریاض و تاکیدی بر سطحی نبود آشتی در سال ۲۰۲۱ است. اما عدم حضور بن زاید در مسابقات فرمول الدرعیه چندان طبیعی نیست و اگر این عدم حضور منحصر به همین یک رویداد بود که معنای خاصی بر آن مترتب نبود، اما وقتی پرسش برانگیز میشود که میبینیم رویدادهای مهمتر آن در دو ماه اخیر چه در عربستان چه در امارات بوده است که بن سلمان و بن زاید در آنها حضور نداشتند. بن زاید در دو نشست سران عرب و سران شورای همکاری خلیج فارس در ریاض با حضور رئیس جمهور چین حضور نیافت؛ دو نشستی که برای بن سلمان جنبه حیثیتی داشت.
در آن سو نیز ولی عهد عربستان غایب بزرگ نشست سران خلیج[فارسی] - عربی در ابوظبی در چند هفته پیش بود؛ نشستی که روسای جمهور مصر و اردن و همچنین سران دول عربی خلیج فارس به استثنای امیر کویت و بن سلمان در آن حضور داشتند. در مورد امیر کویت که گفته شد به دلیل بیماری شرکت نکرده است، اما در مورد شرکت نکردن بن سلمان، برخی گفتند که او در یک سفر کاری در آمریکا بوده است و عدهای نیز علت را دلخوری او از بن زاید به خاطر شرکت نکردن در نشست سران عرب در ریاض با شی جین پینگ دانستند. به هر حال، این دلخوریها و شرکت نکردنهای متقابل در نشستهای مهم یکدیگر میتواند بروندادی از اختلافات و تیرگی پنهان روابط میان ریاض و ابوظبی باشد.
جدا از الزامات رقابتهای ژئوپلتیکی و اقتصادی، اما به نظر میرسد که اختلاف نظر دو طرف درباره یمن مهمترین دلیل این تنش پنهان و "جزئی" باشد. امارات مدتهاست که در یمن راه خود را میرود و با سلطه نیروهای طرفدار آن در شورای انتقالی جنوب بر عدن در سال ۲۰۱۹ نمود بیشتری داشت؛ با این حال، دو طرف تلاش کردند که اختلافات در یمن بر همکاری کلانتر میان دو کشور تاثیر خاصی نداشته باشد و تا حدود زیادی هم در این خصوص موفق شدند؛ اما برخی منابع میگویند که پس از ورود ریاض به مذاکراتی با حوثیها در ماههای اخیر به نوعی امارات را دور زده و همین باعث دلخوری ابوظبی شده است.
کما این که نزدیکی ریاض و دوحه همچنان که میتواند یکی از خروجیهای تنش بن سلمان و بن زاید باشد، نیز احتمالا یکی از علل آن باشد، از این جهت که هنوز دل امارات با قطر صاف نشده و آشتی صورت گرفته اساسا با فشار عربستان انجام شد.
اما در اتفاق قابل تامل دیگری خبرها حاکی از آن است که مصر روند واگذاری دو جزیره تیران و صنافیر به عربستان را متوقف کرده است. هر چند منابع رسانهای آمریکایی علت این امر را ناخرسندی مصر از توقف بخشی از کمکهای مالی سالیانه آمریکا دانستهاند، اما بعید نیست که در کنار آن نیز امارات با توجه به روابط نزدیک سیسی و بن زاید در این قضیه دخیل باشد.
لب کلام این که هر چند در مواضع رسمی عربستان و امارات برآیند روشنی نداشته است، اما نشانههایی از سردی روابط دو طرف وجود دارد. این تنش احتمالی فعلا بروندادی غیر از قهرهای موقت دو طرفه نداشته است و باید دید به زودی پایان مییابد و یا ادامه پیدا میکند و در آن صورت آیا در رفتارها و سیاستهای دو طرف نمود عینی آشکار پیدا میکند؟
پایان/
نظر شما